بنيادگرايان درگذرگاه تاريخ
رستاخيز رستاخيز



بيست تا بستان رفت يا كمي بيش ا زبيست صد چمن خون داديم ..خونبهامان با كيست؟


پاکستان به منظور کنترول پناهندگانی که سيل وار وا رد خاک کشورش ميشدند، دست به دامن ‏احزاب اسلامی شد که از سالهای ۱۹۷۰ در تبيعد بودند. اين احزاب دريافت کنندگان اصلی کمکهای ‏مالی شايانی شدند که از خارج سرازير بود. فرماندهان محلی، به منظور دستيابی به اسلحه و کمک ‏مالی راه وابستگی به يکی از اين احزاب را انتخاب کردند. با کمک پاکستان، حزب اسلامی و جمعيت ‏اسلامی به سرعت رهبری گروههای تبعيدی را از آن خود کردند . ‏ دگر وال يو سف همکار و همد ست جنرا ل اختر مسئول بخش ا فغا نستان در ای اس ای, دو مين اثر مبسوط خود در مورد جنگ های افغا نستان را تحت عنوان \" The bear trap \" \" پرتگاه خرس\" از چاپ بيرون کرد. اثر اول مو صوف تحت عنوان \" Silent soldier \" \" سر بازخاموش\" که در ماه جولای سال 1991 از چاپ بر آمده بود. مو صوف اثر اول خود را در مورد شخصيت جنرال اختر ومخصوصا نقش او در جنگ های افغانستان اختصاص داده است. او در اين کتاب مي نويسد \" مغز متفکر در عقب ستراتيژی نظامی جهاد افغانها , از همان آغاز, جنرال اختر عبدالرحمن بود.\"
دگروال يوسف د ر کتاب دوم خود, که در 14 فصل و 235 صفحه به چاپ رسيده است, توضيخ مفصلی از چگونگی جهاد افغا نستان و ابعاد داخلی و خارجی آن بدست ميدهد. او سعی کر ده است زوا يای تاريک جنگ را با استد لال رو شن سازد, برای اين منظور, از روی يک سلسله مسايل محرم, برای اولين مر تبه, پر ده بر می دارد. بهمين سبب عنوان دوم کتاب را \" راز های عقب پر ده جنگ های افغا نستان\" گذاشته است. مو ضوع کتاب را نقش ای اس ای و سی ای ای در پيش برد جهاد و شکست ابر قدرت شوروی تشکيل ميدهد. او افتخار شکست ابر قدرت را به جنرال اختر \" شامپيون\" جهاد, و بالخاصه به بازيگر عملی صحنه که به گفته خودش/" در راس ارتش بزرگ چريکی قرار داشت و ستراتيژی های جنرال اختر را عملی مينمود. شخص نويسنده, محمد يوسف, اختصاص ميدهد و برای اثبات اد عای خود يک رشته راز ها را با شتابزدگی افشا ميکند. نويسنده اين مساله را به تقصيل به بحث ميگيردکه چرا و چگونه ايا لات متحده امريکا خواست شکست و افتضا حی راکه خود در ويتنام رو برو شده بود با تبديل افغا نستان به يک ويتنام ديگر برای شوروی ها جبران کند و پا کستان توا فق نموده بود که با قرار دادن قلمرو خود دردسترس ايا لات متحده, بحيث تخته خيز, در تطبيق اين ستراتيژی مساعدت نمايد. او مينويسد \" بعقيده من, احساس انتقامجوئی نزد امريکائی ها د ليل اصلی بود که ايالات متحده امريکا جنگ را با انقدر پول فرا وان حمايت کرد.\" او همچنان مينويسد که \" جنرال اختر با ايشان مو افقه نموده بود که جنگ ميتوا نست افغا نستان را به ويتنام شوروی مبدل نمايد.\"جالب ترين مسايل بحث شده در کتاب تحليل های ستراتيژيک و تا کتيکی از جنگ است که در آن نقش ای اس اس, سی ای ای, ام آی 6( 6M I ) و ديگر سا زمانهای جا سوسی بشمول اقمار مصنوعی جا سوسی امريکا , ذيدخل در جنگ بطور چشم گيری بر جستگی کسب ميکنند. کتاب همچنان شرح مبسو طی از کرکتر و خصلت مجاهدين, تنظيم های هفتگانه و رهبران جهادی افغان که در پشاور مستقر بودند بد ست ميدهد. کتاب دائره وسيعی از معلومات و اطلاعات در رابطه به مناسبات اجتماعی, اقتصادی و سياسی افغا نستان, او ضاع گذ شته و حال, تحول 7 ثور 1357 در کابل, آغاز جهاد, مداخله نظامی شوروی, موضعگيری های پا کستان, ايالات متحده امريکا, عر بستان سعودی وغيره در قبال بحران افغانستان را مورد بحث و بر رسی قرار ميدهد.ا فزون بر نکات فوق , کتاب همچنان حاوی يک رشته مسايل بحث انگيز نيز ميباشد. علاوه بر نکات فوق تناقض گوئی هائی نيز در کتاب بچشم ميخورد که قابل تا مل است. طور مثال نويسنده از يک جانب سعی نمو ده است جنگ را يک جنگ مقدس ( جهاد) عليه کفر قلمداد کند اما از سوی ديگر مينويسد:\" قسمت اعظم اين سلاح ها ( منظورسلاحهائيست که در دسترس مجاهدين قرار داده ميشد.م) از چين, مصر و بعد ها از اسرائيل دستياب ميشد. من(يوسف) تا چندی قبل نميدا نسم که اسرائيل هم يکی از منابع تهيه کننده سلاح های مجا هدين بوده است. اگر اين مساله در وقت و زمانش ا فشا ميشد مشکلات فرا وان با کشور های عربی بروز مينمود. افزون بر آن جهادی را با سلاح اسرائيل براه انداختن خود مساله غير قابل قبول است.\" بهمين ترتيب او از يک جانب بار بار ادعا مينمايد که حمايت پا کستان از جهاد بخاطر آن بود که\" در قدم اول شو روی را از افغا نستان بيرون نمائيم و در قدم دوم حکومت کمونيستی را سر نگون سازيم.\" از جانب ديگرچنانچه در فوق تذکار بعمل آمد فصل چهارم کتاب را تحت عنوان \" يک ويتنام ديگر\" به اين مسا له تخصيص داده است که چگونه ايا لات متحده امريکا خوا ست انتقام شکست آنکشور در ويتنام را از شوروی بگيرد و پا کستان بخصوص جنرال ضياالحق, جنرال اختر و شخص نويسنده( يوسف) اين آرزوی امريکا را در عمل پيا ده نمودند. رابرت گيتس , رئيس پيشين ساز مان \"سيا\" در کتاب خاطرات خود بنام \" از ميان سايه ها\" که در سالهای اخير بچاپ رسيد فاش کرده است که ساز مان \"سيا\" شش ماه پيش از حمله شوروی به افغا نستان کمک به گروه های مخالف حکومت وقت افغا نستان را آغاز کرده بود\". زبيگنيو برژينسکی که در سال 1980مشاور امنيتی جيمی کار تر رئيس جمهور امريکا بود در پاسخ به سوال خبر نگار مجله نول ابزارواتور چاپ پاريس مبنی بر صحت يا عدم صحت ادعای رابرت گيتس گفته است: بلی بر اساس روايات رسمی, کمک\" سيا\"به مجاهدين افغان در سال 1980 شروع شد يعنی بعد از 24 دسامبر 1979 که شوروی به افغا نستان داخل شد. ولی وا قعيتی که تا حا ل پوشيده نگاهداشته شده بود, اينست که پريزدنت کارتردر سوم جولای 1979 نخستين رهنمود کمک محرمانه به مخالفان رژيم افغانستان را که طرفدار شوروی بود امضا کرد. من در همان روز ياد داشتی برای پريزدنت کارتر فرستادم به اين مضمون که : \" اين اقدام, حمله نظامی شوروی را به دنبال خواهد داشت.\" تاريخ 18 اکتوبر 1983 بود که من به دفتر خود در آی اس آی که خيلی ها با دقت پاسبانی ميشد و جنگ افغا نستان از آن رهبری ميگرديد رفتم. مثل ساير همکاران من نيز لباس ملکی( پيراهن و تنبان ..م) به تن داشتم. نميدانستم که هرگزدر آينده بالای وظيفه يونيفورم به تن نخواهم کرد. قرار گاه من دريک کمپ بزرگ در قسمت شمالی حومه شهر راولپندی در 12 کيلومتری اسلام آباد موقعيت داشت. در حاليکه مقر جنرال اختر در عمارت اصلی آی اس آی در اسلام آباد قرار داشت. دفاتر ما در دا خل يک محوطه با ديوار های بلند خشتی قرار داشت. يک تحويلخانه که از آن 70 در صد تمام سلاح ها و مهمات مجاهدين ارسال می شد, حد اقل 300 عرا ده موتر با تسهيلات گاراج, چندين ايکر ساحه ( 1 ايکر =2 جريب..م) برای تريننگ( تمرينات نظامی), يک بخش برای جنگ روانی, بارک ها و بعد ها مکتب تربيه برای راکت های ستنگر با سمولاتور. اين را کمپ اوجيری ميناميدند. موقعيت کمپ در دا خل يک شهربزرگ آنرا غيربرجسته می ساخت. از جمله هزاران تن رهروان جاده ها هيچکس مشکوک نميشد که آنجا کجا بود.
مقر فر ماندهی جنگ افغا نستان. از يک افسر سا ده پياده من يک شبه سر باز مخفی شده بودم. همکارانم را با اسم مستعار صدا میزدم. هيچگاه با فاميلم در مورد وظايفم صحبت نميکردم.هيچگاه تيلفون را مستقيم جواب نميدادم. موتر و نمبر پليت آنرا پيوسته تغير ميدادم و هيچگاهی در مورد مسافرت خود ازقبل حرف نميزدم. با وجود اين همه اقدامات احتياطی, من در يک منزل کرائی در اسلام آباد زندگی ميکردم. معمولا با خود يک ميل تفنگچه حمل ميکردم. اما موتر تعقيبی و محافظ منزل نداشتم. در اواخر ماموريتم در آی اس آی برايم گفتند که اسمم تقريبا در صدر ليست ترور خاد قرار داشت. و ده مليون افغانی ( 50 هزار دالر) بالای سرم جايزه تعين شده بود. در جريان چهار سال ماموريتم هيچگاهی از خطر مشخصی نسبت به خودم ويا خانواده ام اطلاع نداشتم. و من اين را حمل بر عدم کفايت مسلکی اجنت های کمونست ميکنم. زيرا من بعيد از حالت مخفی, به مفهوم دقيق آن ,بودم. گرچه زندگی اجتماعی من اساسا وجود نداشت. هيچگاهی به سفارت امريکا نرفته ام. هيچگاهی به محافل ديپلو ماتيک و يا مناسبت های رسمی نظامی اشتراک نورزيده ام. يگانه استثنا چينائی هابودند. همه ساله جنرال اختر و من به سفارت چين برای صرف نان شب ميرفتيم. و اين پس از امضای پروتوکول تحويلدهی سلاح بودکه مطابق آن جانب چين انواع مشخص سلاح و مهمات برای مجاهدين تهيه ميکردند. قرار گاه من دارای سه بخش بود. اول بخش عملياتها که در راس آن يک دگر من قرارداشت.تريننگ وجمع آوری اطلاعات نيز مربوط همين بخش ميشد. اين بخش مسئول نظارت روزانه بر نامه ريزی عملياتها, انتخاب اهداف مطابق به ستراتيژی عمومی وسپردن وظايف به مجاهدين بود. اين بخش همچنان اطلاعات جمع آوری شده از منابع گوناگون را جمع بندی وکورس های تريننگ مجاهدين را نظارت ميکرد.بخش ديگر که نيز تحت قومانده يک دگرمن قرار داشت مسئول امور لوژيستيک ( اکمالات) بود. رسانيدن سلاح و مهمات در جمله وظا يف اوليه اين بخش قرار داشت. بخش سوم که تحت اداره يک معاون دگرمن قرار داشت مسئول امور جنگ روا نی, اداره سه استيشن راديوئی مرکزی, توزيع اوراق تبليغاتی , تهيه مصاحبه ها وغيره بود.
گذشت آ ن ر و ز ها ي پر غر ور ت گذشت آ ن كيف و روز هاي سرورت گد ا يا ن ا ز د ر ( خيبر ) رسيد ند تر ا تا ر ا ج كر د ند د ر حضو ر ت طالبان که بيشتر آنها در پاكستان متولد شده و به گفته احمد رشيد نويسنده: در مدرسه مذهبي ملاي بنيادگرا مولا نا فضل الرحمن تحصيل كرده ا ند. فضل الرحمن به نوبه خود بندهايي با دولت بوتو در پاكستان داشت و چهره كليدي در ارتباط دادن ارتش پاكستان و آي اس آي با رهبري طالبان بود. طالبان تجربه بسيار ناچيزي در جنگ با روسها داشتند، تنها تعداد معدودي از رهبري آنها با مجاهدين همكاري داشتند كه آ نها هم با يك بخش از حزب اسلامي بود. بدون كمكهاي جا سوسي و نظامي آمريكا و پاكستان ازجمله شركت مستقيم در جنگ و همچنين كمك مالي سعودي ها طالبان هرگز قادر به شكست جنگ سالاراني كه تجربه بيش از 10 سال جنگ با ارتش روسيه و جنگ داخلي پس از آنرا داشتند، نبود. در ما ه نوامبر 1994، طالبان كنترل قندهار را بدست آورد و با كمك پاكستان و سعودي ها با راکت به كابل حمله كردند و هزاران نفر را كشته و مجروح نمودند. روز 26 سپتامبر 1996؛ طالبان كابل را به تصرف در آورد و ساختار قدرت مركزي را برقرار ساخت. بنيادگرايي افراطي طالبان مانع از آن شد كه آمريكا بتواند آشكارا آنرا برسميت بشنا سد. اما آنها مناسبات گرم و صميمانه اي را از طريق اسلام آباد حفظ كردند و در عين حال آماده سازي كمپنيهاي نفتي آمريكا را براي براه اندازي پروژه لوله نفتي آغاز كردند. هنگاميكه قوانين سخت اسلامي به اجرا گذا رده شد، وقتي كه هزاران زن و دختر از مدارس اخراج شده و از مشاغل خود بيرون انداخته و در خانه هاي خود محبوس شدند مگر آنكه با يكي از مردان نزديك خود همراهي مي شدند، وقتي كه كشتار اقليت هاي غير پشتون بوقوع پيوست و دست و سرها به نام عدالت اسلامي قطع مي شد، از عوامفريبي آمريكا در باره آزادي و دمكراسي خبري نبود. به محض اينكه طالبان موفق به كنترل دو سوم كشور گشت، آمريكا ثبات نسبي جديد را خوش آمد گفت، گر چه در آن زمان تحت فشار افكار عمومي، تلاش كرد كه در انظار عمومي از طالبان فاصله بگيرد. در همين اواخر يعني ماه مي 2001 يعني زماني كه بوش در كاخ سفيد بود، كابينه آمريكا بيش از 40 ميليون دالر كمك مالي به طالبان را مورد تاييد قرار داده بود.
درعمق تاريخ سیاسي افغا نستا ن از هنگام رخداد دلگداز و جانخراش 11 سپتامبر و واكنش شتاب آميز آمريكا در راستاي تلافي جويي و آماج قرار دادن \"طالبان\" افغانستان به گرانيگاه سياست جهاني بدل شده است. اين نكته را كه آمريكا ناچار شده است از \"طالبان\" دست پرورده خود چشم بپوشد نبايد كوچك شمارد. اما از آن مهمتر اين است كه آمريكا گويي از ياد برده بود كه خود چه ماري در آستين پرورده و بر اين باور بود كه با بمبارانهاي پياپي \"طالبان\" را به زانو درخواهد آورد. يك مثل ما ميگويد \"تب تند زود به عرق مينشيند\" چنين بود كه در 26 اكتبر بدان گونه كه در نيويارك تايمز و واشنگتن پست بازتاب يافت وزير دفاع و رئيس ستاد ارتشهاي سه گانه امريكا با صراحت گفتند كه \"طالبان\" جان سخت تر از آن است كه ميپنداشته اند، در شنبه 27 اكتبر نيز در پارلمان انگليس پس از سخنراني آقاي بلر درباره اعزام نخستين گروه ارتش زميني انگلستان به افغانستان گفته شد كه درگيري با افغانستان ميتواند نه تنها ماهها بلكه سالها و حتي دهه ها به درازا بكشد. بگذريم از اين واقعيت كه امريكا دا نسته از بمباران خطوط دفاعي \"طالبان\" خودداري ميكند، زيرا با \"چاه ناكنده\" نميداند \"منار دزديده\" را در كجا پنهان كند. همه تلاش بر يافتن يك \"بديل\" تاكنون بي نتيجه مانده است، آنچه به نام \"ائتلاف شمال\" از آن ياد ميشود چهره درخور پسندي براي مردم ا فغانستان ندارد. به راستي رفتار ناروا و خشن آنان در پيگرد و آزار مخالفان در دوراني كه دولت كابل را در دست داشتند چنان بود كه مردم نوميدانه \"طالبان\" را پذيرا شدند. 1973 ـ سردار محمد داود، خويشاوند نزديك محمدظاهر شاه ـ كه هم پسرعم او بود و هم خواهر او را به همسري گرفته بود ـ در ميان سياست پيشگان افغانستان با تكيه بر مساله پشتونستان، خود را يكه تاز ميدان پشتون گرايي نشان داده بود. او كه بر پايه تندرويهايش در دوران نخست وزيري رابطه سياسي با پاكستان را تيره كرده بود، در سال 1963ناچار به كناره گيري شده بود. اما او پس از كناره گيري بيكار نمانده بود و پيرو داعيه رهبري كشور به يك رشته زمينه سازيهايي دست يازيده بود، كه به كودتايي در هفدهم ماه جولای 1973 انجاميد، كه آن را \"كودتاي سفيد\" ناميد، در پي پيروزي كودتا، نظام پادشاهي افغانستان پايان يافت و \"جمهوري افغانستان\" زاييده شد. سياست تكيه بر مساله پشتونستان بار ديگرآتش اختلاف ميان دو كشور را برافروخت. در آن سالها شوروي روابط صميمانه اي با هندوستان داشت و در آن دوران جنگ سرد بسيار طبيعي مينمود كه پاكستان نيز در اردوي آمريكا قرار گيرد. در آن سالها در پي دو دوران نظامي گري جنرال \"ايوب خان\" و \"يحيي خان\" دولت \"ذوالفقار علي بوتو\" در پاكستان بر سر كار بود. * 1974ـ با پا گرفتن نظام \"تك حزبي\" در افغانستان و اعمال فشار بر گروههاي سياسي ديگر، گروه \"جوانان مسلمان\" كه چندان قدرتي نداشت، با تماسهاي پنهاني با گروههاي مذهبي پاكستان بر آن شد كه سران خود را براي رهايي از پيگرد و آزار به پاكستان بفرستد. در اين دوران نخستين نطفه هاي پيوند ميان آنان و گروههاي مذهبي پاكستان بسته شد. با كوشش ذوالفقار علي بوتو كنفرانس سران كشورهاي اسلامي در پاكستان فراهم آمد. اين كنفرانس ميتوانست امكاني براي سردار محمد داودخان باشد كه با حضور در آن روابط دو كشور از تنش بيرون آيد. بويژه كه معمر ا لقذ ا في رهبر ليبيا شخصا به سردار محمد داود تلفن كرد و از او خواست در كنفرانس حضور يابد. اما او اين فرصت را از دست داد، و نه تنها خود در آن شركت نكرد، بلكه از عبدالرحمن پژواك نماينده افغانستان در كنفرانس خو است كه مساله ضرورت خودمختاري پشتونها و بلوچهاي پاكستان را در كنفرانس مطرح سازد. اين كار مايه افزايش تنش شد و از آن پس سازمان امنيت پاكستان (I.S.I) به جلب و آموزش شماري از رهبران \"جوانان مسلمان\" افغانستان كه به پاكستان مهاجرت كرده بودند ـ از جمله گلبدين حكمتيار، كه به بي پروايي و خشونت شهرت داشت ـ پرداخت. * 1975 ـ امريكاييان كه از گرايش سردار محمد داود به شوروي احساس نگراني ميكردند، با افزايش فشار به وسيله پاكستان توانستند محمد داودخان را به بازبيني روابط با پاكستان ناچار سازند. چنين بود كه با وساطت امريكا ديداري ميان سردار محمد نعيم برادر محمد داو د خان و نماينده ذوالفقار علي بوتو انجام شد و روابط دو كشور به بهبودي گذارد. امري كه چندان براي شوروي خوشايند نبود، زيرا كه تنش ميان دو كشور افغانستان و پاكستان به طور كلي در راستاي سياست خارجي شوروي قرار داشت. * 1976 ـ به دنبال بهبود نسبي روابط، ذوالفقار علي بوتو به دعوت سردار محمد دا ود در آغاز ماه جون به كابل سفر كرد و از او پذيرايي شاياني شد. براي بازديد از اين سفر، محمد داود خان نيز دو ماه بعد از پاكستان ديدن كرد و از او استقبال خوبي انجام شد. در همين سال ذوالفقار علي بوتو جنرال ضياء الحق را به رياست ستاد ارتش گمارد. * 1977 ـ در چهارم جولای اين سال جنرال ضياء الحق با يك كودتاي نظامي قدرت را به دست گرفت، ذوالفقار علي بوتو دستگير و زنداني شد. بسياري از سران \"حزب مردم\" كه رهبري آن با علي بوتو بود دستگير و زنداني شدند. با روي كار آمدن دولت ضياءالحق از فعاليت سياسي احزاب جلو گرفته شد و تبليغات مذهبي از رسانه هاي دولتي به گونه اي كه هرگز پيش از آن رسم نبود، آغاز شد. با در نظر گرفتن اين واقعيت كه سازمانهاي نظامي پاكستان در رابطه بسيار نزديك و تنگاتنگ با وزارت دفاع و سازمان \"سيا\" آمريكا بوده و هستند، چنين پيداست كه سياست تنش زدايي ذوالفقار علي بوتو نيز مورد تاييد امريكا نبود. ضياءالحق در فاصله اي كو تاه پس از دستيابي به قدرت به كابل سفر كرد و محمد داودخان نيز در پايان همين سال براي بازديد به اسلام آباد رفت و مورد استقبال قرار گرفت. اختلافات درون \"حزب دمكراتيك خلق افغانستان\" كه به شكل گيري دو جناح \"پرچم\" و \"خلق\" انجاميده بود، در اين سال برطرف شد، و ظاهرا دو جناح راه آشتي پيش گرفتند. * 1978 ـ در 27 اپريل، حزب دمكراتيك خلق كه در آن سالها همه موقعيتهاي كليدي كشور را در دست گرفته بود، با يك كودتا سردار محمدداود خان را بركنار كرد و منشي عمومي حزب، نورمحمدتره كي به عنوان رياست جمهوري قدرت را به دست گرفت. كودتا سرآغاز يك رشته شورشها در سراسر كشور شد و دو لت نورمحمدتره كي همه سال را درگير سركوب شورشهاي پراكنده و پاكسازي ارتش از عناصر نافرمان بود. * 1979 ـ در ماه اپريل با وجود پا درمياني و خواهش سران بسياري از كشورها براي جلوگيري از اعدام ذوالفقار علي بوتو، جنرال ضياءالحق او را به دار آويخت، با آنكه دولت ضياءالحق از سوي مردم تاييد نميشد، ولي كودتاي افغانستان مايه استواري دولت او شد. زيرا امريكا براي مقابله با پيروزي روسها در افغانستان از سازمان جاسوسي پاكستان (ISI) ياري خواست.
سياست اسلام گرايي ضياءالحق راه را براي جلوگيري از مهاجران افغاني و سازمان دادن آنها گشود. در اين سال با رهبري سازمان جاسوسي پاكستان هفت گروه گوناگون \"اسلامي\" با رهبراني كه در رقابت با يكديگر بودند پديد آمد. اين گروههاي آموزش ديده در سازمان جاسوسي پاكستان ماموريت يافتند كه شورش و نافرماني در افغانستان را دامن بزنند. در اين سال سازمان \"سيا\" از همكاران پاكستاني خود خواست تا از ميان مهاجران افغانستان فرد شايسته اي را به عنوان كارگزار به \"سيا\" معرفي كنند، سازمان جاسوسي پاكستان گلبدين حكمتيار را به عنوان فرد مورد اطمينان، جسور، بي پروا و فرمانبر به \"سيا\" معرفي كرد. در ماه جون فرمانده نظامي \"جمعيت اسلامي\" برهان الدبن رباني ـ يكي از گروههاي هفتگانه دست پرورده در پاكستان ـ كه از سال 1975 در كشورهاي عربي آموزش ديده بود ـ به زا دگاه خود در پنجشير برگشت. او توانست نيروي درخور توجهي بسيج كند و و برعليه نيروهاي دولت مركزي بجنگد. اين فرمانده نظامي نيروها احمدشاه مسعود بود. در سپتامبر اين سال به دنبال اختلافات درون حزب دموكراتيك خلق افغانستان ـ كه چنين مينمود برطرف شده است ـ حفيظ اله امين نخست وزير قدرت را به دست گرفت و رئيس جمهور نورمحمد تره كي را اعدام كرد. شوروي در پي ترور نورمحمد تره کي، در ماه دسامبر نيروهاي نظامي خود را براي ياري به دولت حفيظ الله امين به افغانستان گسيل داشت. * 1980ـ رئيس جمهور جيمي كارتر اختيارات لازم را به سازمان \"سيا\" داده بود تا كمكهاي كافي را به مخالفان نظام افغانستان براي مقابله و ضربه زدن به نيروي شوروی برساند. بدين ترتيب بزرگترين برنامه پنهاني \"سيا\" پس از جنگ ويتنام آغاز شد. بودجه كمكي به مخالفان نظام از راه پاكستان و نظارت و اجراي سازمان جاسوسي آن كشور (ISI) انجام ميگرفت. در دسامبر اين سال كنگره آمريكا يك كمك 6/1 ميليون دالري به پاكستان و فروش تانكهاي پاتون و هليكوپترهاي هويزه ويژه حمله را به ميزان 5/1 ميليارد دالر، براي كمك به مجاهدين افغانستان تصويب كرد. با روي كار آمدن دولت ريگن، رئيس تازه \"سيا\" ويليام كيسي آزادي مطلق يافت كه جنگ افزارهاي لازم را به مجاهدين افغاني برساند.* 1981 ـ بنابر گزارش آسوشيتدپرس، با دستيابي احمدشاه مسعود به سنگهاي گرانبها، درآ مد سالا نه او به يك صد ميليون دالر رسيد. * 1982 ـ بن لادن در پشاور ساكن شد و به مجاهدين افغاني پيوست. * 1983 ـ در آغاز ماه جنوري، احمدشاه مسعود با مسئولان نظامي ارتش شوروي، سفير شوروي در كابل و شهنواز تني وزير دفاع دولت مركزي پيمان آتش بس و آشتي بست او همچنين در تدارك استوار ساختن موقعيت خود در \"جمعيت اسلامي\" برهان الدين رباني، طرح ايجاد \"شوراي نظار\" را ريخت. * 1984 ـ رئيس سازمان \"سيا\" ويليام كيسي، در ديدارهاي پنهاني با \"آقاحسن عابدي\" شهروند پاكستان و بنيانگذار \"بانك بين المللي اعتبار و زراعتي (INTERNATIONAL BANK OF CREDIT & COMMERCE) او را واسطه ميان سازمان \"سيا\" و مجاهدين افغاني قرار داد. * 1985 ـ تا اين سال سازمان \"سيا\" براي رد گم كردن و انكار ارتباطات امريكا با مجاهدين جنگ افزارهاي ساخت بلاك شرق را ميخريد و در اختيار مجاهدين افغانستان ميگذا شت همچنين كاميونهايي كه جنگ افزارهاي ارسالي را به درون افغانستان ميبرد همه در پاكستان خريداري شده و بدين منظور از آنها بهره برداري ميشد. اين كاميونها پس از رسانيدن جنگ افز ارها به اردوگاههاي مجاهدين در بازگشت مملو از هروئين و ترياك ميشد. در اين سال هفتاد درصد هروئين جهان از منطقه مرزي افغانستان ـ پاكستان گذر كرد. دقيقا همان كاري كه در سركوب نيروهاي انقلابي نيكاراگوا انجام ميشد، هواپيماهاي حامل جنگ افزار براي ضد انقلاب از آن طرف كوكائين به آمريكا ميآوردند. * 1986 ـ در ماه مي اين سال كنگره آمريكا تصويب كرد كه سه صد موشك ضدهوايي \"استينگر\" در اختيار مجاهدين افغاني گذارده شود و نيز كارشناسان آمريكايي مجاهدين را براي كاربرد اين موشكها در هدف قرار دادن هواپيماهاي روسي آموزش دهند. ويليام كيسي رئيس سازمان \"سيا\" با پيشنهاد سازمان جاسوسي پاكستان (ISI) موافقت كرد كه مسلمانان افراطي از سراسر جهان اسلام براي همراهي با مجاهدين در مبارزه با روسها فرا خوانده و تعليم داده شوند. \"اسامه بن لادن\" با بودجه مالي موسسه ساختماني پدرش و همكاري و سرمايه گذاري مشترك سيا، مجتمع ساختماني \" تونل خوست \" را پديد آورد كه بزرگترين زرادخانه و انبار جنگ افزار و تسهيلات آموزشي و درماني براي مجاهدين افغاني بود . * 1987ـ در اين سال كنگره امريكا با ناتواني محسوس نيروهاي شوروي در افغانستان موافقت كرد كه 700 موشك ضدهوايي \"استينگر\" براي مجاهدين افغان فرستاده شود. اين موشك كه به سكوي پرتاب نيازي دارد و ميتواند از روي شانه به سوي هواپيما پرتاب شود، در شكست روحيه نيروي شوروي تاثير گذار بوده است. * 1988 ـ در اين سال \"گورباچف\" كه پيروزي خود را در اصلاحات داخلي شوروي وا بسته به سبك كردن مسئوليتهاي خارجي ميديد، و با واقع بيني پايان خوشي براي درگيريهاي افغانستان پيش بيني نميكرد، كوشيد تا در چهارچوب يك توافق سياسي راهي براي برونرفت از افغانستان بيابد. بدين ترتيب زمينه سازي خروج نيروهاي شوروي از افغانستان آماده ميشد. گرچه توا فق اصلي ميان \"گورباچف\" و \"رونالد ريگان\" صورت گرفت، ولي در ظاهر طرح پيماني بود كه ميان دو دولت افغانستان و پاكستان در 14 اپريل 1988 امضا شد و يك ماه بعد رسميت يافت. اين پيمان به امضاي نمايندگان دو كشور رسيد و سران شوروي و امريكا \"گورباچف\" و \"ريگن\" نيز آن را تاييد و تنفيذ كردند. * 1989 ـ در اين سال آخرين نيروهاي نظامي شوروي كشور افغانستان را ترك گفت. اما اين پايان ماجرا نبود.
يك ماه پس از خروج نيروهاي شوروي، در حالي كه نجيب الله ميكوشيد وضع را به نفع دولت تغيردهد، نيروهاي پاكستاني و داوطلبان افراطي مسلمان كشورهاي ديگر به عنوان \"مجاهدين\" به جلال آباد\" حمله كردند. اين جنگ خونين، با كشتارهاي ضدا نساني حمله كنندگان همراه با خمپاره اندازي و مسلسلهاي پاكستاني پس از يك هفته با شكست و عقب نشيني \"مجاهدين\" كه در واقع نيروهاي مجهز شده پاكستان بود پايان يافت. از آنجا كه شكست \"مجاهدين\" در جلال آباد در ا صل شكست پاكستان و سازمان جاسوسي آن بود، آنان در پي آن برآمدند كه دولت نجيب الله را در كابل از درون منفجر كنند. بدين منظور سازمان جاسوسي پاكستان توانست وزير دفاع دولت نجيب الله \"شهنواز تني\" را كه از جناح \"خلق\" بود براي يك كودتا جلب كند. طرفه آن كه اين برنامه ميبايست با همكاري حزب اسلامي گلبدين حكمتيار انجام گيرد. كودتا در 1368 ـ آغاز مارچ 1989 شروع شد ولي به جايي نرسيد و سركوب شد. در همين سال اسامه بن لادن توانست پايگاههاي \"القاعده\" را در بيش از چهل كشور پديد آورد. * 1990 ـ بن لادن به زادگاه خود عربستان سعودي بازگشت. نيروهاي نظامي آمريكا در ماه اگست در عربستان سعودي مستقر شدند. بن لادن آشكارا با سياست موافقت خاندان سعودي براي حضور امريكا در اين كشور مخالفت كرد و شديدا از آن انتقاد نمود. اين امر مايه خشم خاندان سلطنتي سعودي شد و سرانجام او را از كشور اخراج كردند.* 1991 ـ در ماه مارچ اين سال پاكستان كه چشم به زرا دخانه \"خوست\" داشت حمله به اين شهر را سازمان داد كه با همكاري نزديك نيروهاي پاكستاني با گروههاي گلبدين حكمتيار، خالص و گيلاني انجام شد. رفتار خشن و غيرانساني اين نيروها با مردم شهر و سربازان و ا فسران اسير افغاني ناگفتني ست، و تاثير بسيار بدي در مردم بر جاي گذارد. در همين سال وجود پايگاههاي نظامي امريكا در عربستان سعودي براي جنگ با صدام حسين بسيار موثر بود. امريكا فرصت يافت كه برخي از جنگ افزارهاي موشكي خود را به آزمون بگذارد. آنچه به نام \"جنگ خليج\" شهرت يافت بر كين توزي بن لادن نسبت به امريكا بسيار افزود. * 1992 ـ تا اين زمان امريكا پنج ميليارد دالر به مجاهدين افغاني ياري رسانيده بود، بي آن كه كمترين بهبودي در وضع مردم افغان رخ داده باشد. نجيب الله كه نخست در دفتر سازمان ملل متحد پناهنده شده بود، در 16 اپريل هنگام سفر در فرودگاه كابل بازگردانده شد. راه براي روي كار آ مدن دولت تازه گشوده شد. اما ادامه اختلاف ميان گروههاي مخالف بالا گرفت نخست براي دوماه \"صبغت الله مجددي\" رئيس جمهور شد و سپس اين مقام به \"برهان الدين رباني\" رسيد، كه خود داستاني ست شنيد ني. در اين سال بن لادن داوطلبانه به سودان رفت تا در \"انقلاب اسلامي\" آن كشور شركت جويد. * 1993 ـ مبارزان اسلامي در 26 فبروري، در مركز بازرگاني جهاني نيويارك بمب گذاري كردند كه به مرگ شش تن و آسيب بيش از يك هزار تن انجاميد. سازمان \"سيا\" كوشيد بلكه با پرداخت 65 ميليون دالر موشكهاي استينگر را از مجاهدين افغان بازخريد كند، ولي تلاشهايش به جايي نرسيد. * 1994 ـ عربستان سعودي اسامه بن لادن را از شهروندي زادگاهش محروم كرد. * 1995 ـ در ماه اپريل وزارت خارجه، شوراي امنيت ملي و سازمان \"سيا\" در آمريكا به طور مشترك گروهي پديد آوردند كه در زمينه ميزان موجودي نفت و گاز درياي خزر مطالعه كند. در همين ماه مقامات مسئول تركمنستان با شركت آمريكايي \"يونوكال\" كه مركز آن در تكزاس است، مذاكرات مقدماتي را درباره كشيدن لوله گاز از تركمنستان به پاكستان از راه افغانستان، آغاز كردند. پيرو اين مذاكرات در ماه اكتبر رئيس جمهور تركمنستان \"صفرمراد نيازاوف\" موافقتنامه كشيدن لوله گاز از مسير افغانستان را با شركت يونوكال آمريكا و كمپني \"دلتا\" از عربستان سعودي امضا كرد. تا نخستين نيمه اين سال در حالي كه رقابت ميان گروهها در كابل همچنان ادامه داشت. * 1996 ـ سفير آمريكا در پاكستان تام سيمونز، با اصرار نخست وزير پاكستان را مجبور كرد تا حق انحصاري لوله كشي گاز را به شركت \"يونوكال\" وا گذارد. در ماه اپريل بيل كلينتن قانون ضد ترورسيم را امضاء كرد. امريكا ميتواند برپايه آن موجودي بانكي سازمانهاي وابسته به تروريستها را توقيف كند. در ماه مي با پا گرفتن \"طالبان\" در جنوب افغانستان، بن لادن كه از سوي مقامات دولت سودان به اخراج تهديد ميشد، به افغانستان رفت و پيوند او با \"طالبان\" بسته شد. بن لادن در ماه اگست نخستين اطلاعيه خود را در دعوت به جهاد عليه آمريكاي اشغالگردر عربستان سعودي منتشر كرد. در 26 سپتامبر نيروهاي \"طالبان\" توانستند كابل را بگيرند. دولت برهان الدين رباني و وزيرانش كابل را رها كرده و به سوي شمال رفته بودند. تنها چند ساعت پس از گرفتن كابل، وزارت خارجه آمريكا اعلام كرد، كه روابط سياسي خود را با دولت تازه \"طالبان\" در كابل برقرار خواهد كرد. اما اين تصميم شتاب آلود را كمي بعد پس گرفت. شركت \"يونوكال\" نيز با شادماني پشيتياني سريع خود را از دولت طالبان اعلام كرد و گفت: \"اينك پروژه لوله كشي گاز آسانتر ميتواند به پايان برسد!\" اما اين موسسه نيز ناچار شد اين اطلاعيه را پس بگيرد. * 1997 ـ بن لادن توانست به توا فق دوستي متقابل با ملامحمدعمر رهبر طالبان برسد و در پناه طالبان قرار گيرد.
سازمان \"سيا\" طرحي تهيه كرد كه بن لادن را از افغانستان بيرون بكشد، ولي اين طرح را كمي بعد رها كرد. در ماه فبروري يك هيات اعزامي از سوي طالبان براي تدارك مقدمات برقراري روابط سياسي با آمريكا به واشنگتن آمد اين هيات ديداري هم با يونوكال داشت، گرچه اطلاعيه اي درباره اين سفر منتشر نشد، ولي در ماه نوامبر هيات اعزامي ديگري از سوي طالبان براي ديدار مسئولان يونوكال و مقامات وزارت خارجه آمريكا به واشنگتن آمد. در همين ماه وزير خارجه آمريكا \"مادلين آلبرايت\" از اسلام آباد پاكستان ديدار كرد و سياست \"جنسي\" طالبان را نكوهش نمود . * 1998 ـ بن لادن در يك گردهمايي مسئولان \"القاعده\" در ماه فبروري طي فتوايي اعلام كرد \"اين وظيفه فردي هر شخص مسلمان است كه امريكاييان و هم پيمانان آنان را در هر كجا بكشد.\" در هشتم اگست سفارتخانه هاي آمريكا به گونه اي همزمان در تانزانيا و كنيا منفجر شدند كه بيش از دوصد كشته بر جاي گذاشت. مدارك به دست آمده نشان داد كه اين انفجارها از سوي بن لادن تنظيم شده بود. امريكا، در پاسخ به اين كار 70 موشك كروز به مراكز تمرين وآموزش بن لادن، در منطقه \"خوست\" و \"جلال آباد\" پرتاب كرد. اما از اين امر بن لادن آسيبي ند يد. امريكا همچنين با پرتاب 13 موشك به سوي يك موسسه دواسازي در سودان، كه گفته ميشد در توليد جنگ افزار فعاليت دارد، گام ديگري در راستاي تلافي جويي برداشت. امريكا براي دستگيري بن لادن پنج ميليون دالر جايزه گذاشت. موسسه يونوكال در پي حملات موشكي آمريكا به پايگاههاي بن لادن در افغانستان از پروژه لوله كشي گاز چشم پوشيد. * 1999 ـ بن لادن خود را پنهان كرد و طالبان مدعي شد از جايگاه او آگاهي ندارد. سازمان \"سيا\" 60 كماندوي سازمان جاسوسي پاكستان (ISI) را آموزش داد و مجهز ساخت كه براي كشتن بن لادن به افغانستان بروند. اما اين برنامه هنگامي كه يك كودتاي نظامي در پاكستان رخ داد و جنرال پرويز مشرف رئيس ستاد ارتش آن كشور \"نوا زشريف\" را از قدرت فرو كشيد، ناانجام ماند. * 2000 ـ شركت يونوكال بار ديگر با طالبان وارد مذاكره شد. اما اين بار به جاي لوله كشي گاز، لوله كشي براي گذار روزانه يك ميليون بشكه نفت مطرح بود كه پروژه اي مستقل از طرحهاي گذشته بود. در 21 اكتبر، تروريستهاي عرب ـ افغاني كشتي يو. اس. ا س. كول (uss cole) را كه در كناره يمن در خليج فارس پهلو گرفته بود، آماج بمب قرار دادند. 17 تن از كاركنان كشتي كشته و 39 تن زخمي شدند. * 2001 ـ در ماه مي كنگره آمريكا اعتباري به ميزان 43 ميليون دالر در اختيار طالبان گذارد تا براي جبران خسارت ناشي از خشكسالي به كشاورزاني دا ده شود كه به كشت خشخاش ميپرداختند. در 11 سپتامبر تروريستهاي وابسته به بن لادن و شبكه \"القاعده\" چهار هواپيماي مسافري را ربودند و به شيوه انتحاري برجهاي دوگانه مركز بازرگاني جهاني در نيويارك و بخشي از ساختمان پنتاگون واشنگتن را ويران كردند. چهارمين هواپيما در سرزمين صحرايي ايالت پنسيلوانيا سقوط كرد. كنگره آمريكا ضمن تصويب 320 ميليون دالر ياري انساني براي افغانستان و همسايگان آن حملات هوايي به افغانستان را آغاز كرد. اما بسيار زود مقامات مسئول ناچار شدند بگويند شكست طالبان كار آساني نيست. در ناتواني رئيس جمهوري بوش دوم براي رسانيدن پيام ائتلاف عليه تروريسم، توني بلر اين وظيفه را برعهده گرفته است. در 9 سپتامبر دو روز پيش از حمله انتحاري، تروريستهاي بن لادن توانستند احمدشاه مسعود را بكشند.
منبع: - شهروند -کابل بايد بسوزد، نويسنده : دگر وال يو سف تر جمه و تلخيص. بيدار
April 10th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی